English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (278 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
English is not a hard language . U انگلیسی زبان سختی نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anglicism U اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
British U زبان انگلیسی
english speaking U انگلیسی زبان
old english U زبان انگلیسی قدیم
The English - speaking world. U دنیای انگلیسی زبان
The English speaking-countries. U کشورهای انگلیسی زبان
english speaking people U مردم یا ملل انگلیسی زبان
british english U زبان انگلیسی رایج درانگلستان
how can I learn English U چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
p U شانزدهمین حرف الفبای زبان انگلیسی
american english U زبان انگلیسی که در امریکابان تکملم میشود
to tutor somebody in English U به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
qwerty U صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
The tongue is not steel , yet it cuts. <proverb> U زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
tempered U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
temper U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempers U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
anglicization U انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
he does not know french U او زبان فرانسه نمیداند فرانسه بلد نیست
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
lime juicer U ملوان انگلیسی انگلیسی
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
anglicising U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib U چرب زبان زبان دار
Arabic U زبان تازی زبان عربی
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
odburacy U سختی
intension U سختی
intolerableness U سختی
hardships U سختی
intensity U سختی
tenacity U سختی
hardness U سختی
seriously U به سختی
heavily U به سختی
intractability U سختی
toughness U سختی
implacability U سختی
inexorability U سختی
hardness of water U سختی اب
impenetrableness U سختی
long suffering U سختی کش
grievousness U سختی
hard lines U سختی
hardily U به سختی
hardiness U سختی
rigors U سختی
rigour U سختی
rigours U سختی
inclemency U سختی
privations U سختی
privation U سختی
rigidity U سختی
hardship U سختی
inflexibility U سختی
intenseness U سختی
difficulty U سختی
inexpiableness U سختی
induration U سختی
difficulties U سختی
severity U سختی
violence U سختی
flintiness U سختی
austerity U سختی
astingency U سختی
adamancy U سختی
adamancy U سر سختی
aggravation U سختی
arduousness U سختی
duress U سختی
rigorousness U سختی
rigorism U سختی
rigor U سختی
soreness U سختی
steeliness U سختی
terribleness U سختی
buckram U سختی
oppressiveness U سختی
strictness U سختی
sternness U سختی
roughing U سختی
stiffness U سختی
English U انگلیسی
johnny U انگلیسی
limey U انگلیسی
Britisher U انگلیسی
limeys U انگلیسی
British U انگلیسی
Englishwoman U انگلیسی
Englishwomen U انگلیسی
Englishmen U انگلیسی
knuckle bow U انگلیسی
knuckle guard U انگلیسی
english woman U زن انگلیسی
Englishman U انگلیسی
Britons U انگلیسی
Briton U انگلیسی
Britishers U انگلیسی
hardenability U قابلیت سختی
depth of hardening zone U عمق سختی
softened U سختی را گرفتن
strain hardness U سختی درجه
hardness test U ازمایش سختی
granite U سختی استحکام
strain hardness U سختی کشی
tenacity coefficient U ضریب سختی
narrow circumstances U تنگی سختی
I hardly ate U من تو را سختی خوردم
gameness U جان سختی
soften U سختی را گرفتن
eburnation U عاجی سختی
softens U سختی را گرفتن
permanent hardness of water U سختی دایم اب
impact hardness U سختی برخورد
hardly any U به سختی هیچ [هر]
depth of case U عمق سختی
temporary hardness U سختی موقت
graveness U عبوسی سختی
softener U کاهنده سختی اب
acataposis U سختی بلع
stubbornly U از روی سر سختی
resistance U سختی مخالفت
durometer U سختی سنج
life of privation U زندگی در سختی
irreconcilability U سختی در عقیده
thermosetting U سختی پذیر
irreconcilableness U سختی در عقیده
to suffer hardship U سختی کشیدن
duration U سختی بقاء
imperviousness U سختی بی اعتنائی
water hardness U درجه سختی آب
addle U سختی گرفتاری
sclerometer U سختی سنج
solidity U استواری سختی
rebound hardness U سختی جهشی
permanent hardness U سختی دائمی
painfulness U زحمت سختی
asperity U سختی ترشی
stubbornness U سر سختی لجاجت
refractorily U باسر سختی
middle english U انگلیسی تا 0051میلادی
ale U ابجو انگلیسی
king's english U انگلیسی اصیل
redcoat U سرباز انگلیسی
cleat U عایق انگلیسی
cleat knob U دگمه انگلیسی
association croquet U کروکه انگلیسی
johnny U مرد انگلیسی
in plain english U به انگلیسی ساده
jardin anglais U باغ انگلیسی
HMS U کشتی انگلیسی
anglicization U انگلیسی مابی
anglophile U انگلیسی دوست
lime juicer U کشتی انگلیسی
In simple (plain) English. U به انگلیسی ساده
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1in order to improve
2off-season
2off-season
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com